جدیدترین کالا و خدمات
شعرهای کودکانه ۱۴ – باله طلا یه ماهی بود خیلی بلا اسمشم بود باله طلا از شی تا صبح تو رودخونه هی می پرید پایین بالا دوستاشو هی کتک می زد به خواهرش کلک می زد سر خوراکی داداش می رفت و ناخونک میزد … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۱۴ – باله طلا را می ...
شعرهای کودکانه ۱۳ – میکی و دوستان میکی پرید توی آب شنا می کرد با لاکی استخر گود و آبی یه شکل موش خاکی بعد از شنا، سواری با یک ماشین آبی یک ماشین پر سرعت با روکش شرابی گاهی می شد بازیگر یک گاو چران زرنگ … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۱۳ – میکی ...
شعرهای کودکانه ۱۲ – قلقلی دست به کاره زلزله ترس نداره یه روز توی مدرسه قلقلی یه چیزی شنیده یه عکسو توی روزنامه با چشمهای خودش دید انگار که توی کلاس افتاده بود ولوله هر کسی چیزی می گفت در مورد زلزله … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۱۲ – ...
شعرهای کودکانه ۱۱ – قلقلی میره به بازی با گربه نازنازی یه روز جمعه تو خونه قلقلی گرفت بهونه گفتم حوصله ام سر رفته بازم آخر هفته چی کار کنم خوب باشه دلم یه خورده وا شه بخندم بشم شاد از همه غم ها آزاد … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۱۱ – قلقلی ...
شعرهای کودکانه ۱۰ – قلقلی آبو هدر نده، بی آب موندن خیلی بده یه گوشه شهر ما کوچهای بود با صفا قشنگ بود و قدیمی همسایههاش صمیمی کوچه پر از درخت بودرفتن از اونجا سخت بود بچّه هاش زرنگ و هوشیار با هم ….. برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۱۰ – ...
شعرهای کودکانه ۹ – دوست ندارم ترسو باشم شنا می کرد بر روی آب اردکی رنگ آفتاب کواک کواک زبر و زرنگ آواز میخواند خیلی قشنگ خسته بود و بی حوصله از تنهایی می کرد گله یه دوست ناز نازی می خواست در برکه هم بازی می خواست … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای ...
شعرهای کودکانه ۸ – دوست ندارم تنها باشم مزرعهای رنگ و وارنگ الاغی داشت خیلی قشنگ او حرف میزد خیلی زیاد آواز میخواند با جیغ و داد شاخ به سر سیاه و سفید صدای آوازی شنید زودی به سوی آن دوید الاغ پر حرفی را دید … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای ...
شعرهای کودکانه ۷ – دوست ندارم تنبل باشم قورباغه ای از راه دور آواز میخواند: قور و قور و قور خال خالی و سبز و تپل نشته بود رو برگ گل گفت: حالا من چه کار کنم؟ تو برکه چی شکار کنم؟ یک باره حیوان خپل دید دو زنبور زبل … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای ...
شعرهای کودکانه ۶ – سه خرس بلا و گرگ ناقلا در میان یک جنگل بزرگ و زیبا سه بچه خرس شاد و بازیگوش زندگی می کردند. اسم یکی از این بچّه خرس ها «شکمو»، دومی اسمش «خوابالو» و بچه خرس سومی هم اسمش «کوچولو» بود. این خرس های کوچک خیلی دلشان می خواست که هر کدام خانه ...
شعرهای کودکانه ۵ – پلیس مهربون پلیس چه مهربونه قانون و خوب می دونه قانون که هر جا باشه امنیّتم باهاشه با پیرهن سفیدش می شه هر جایی دیدش تو جاده و خیابون سر چهار راه، تو میدون کلاش چقدر قشنگه چقدر زبرو زرنگه … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۵ ...
شعرهای کودکانه ۴ – عمو زنجیر باف دور اول بچه ها: عمو زنجیر باف! عموزنجیر باف: بله بچه ها: زنجیر منو بافتی! عموزنجیر باف: بله بچه ها: پشت کوه انداختی! عموزنجیر باف: بله بابا اومده چی چی آورده؟ نخود و کشمیش بخور و بیا با صدای چی؟ بره و میش بع بع بع بع و بع و بع، بره ام تو ...
شعرهای کودکانه ۳ – تولّدت مبارک چه قدر قشنگ این جا رنگ و وارنگ این جا صدای دست و شادی دلنگ دلنگه این جا با هم بگین یا تک تک تولّدت مبارک نگاه بکن که خونه امشب پر از مهمونه بادکنک های رنگی از هر جا آویزونه … برای خواندن ادامه این شعر قشنگ کتاب شعرهای کودکانه ۳ – ...
جدیدترین محصولات فایلی
جدیدترین مطالب سایت